داستان کوتاه پندآموز: راز موفقیت چیست؟

داستان کوتاه پندآموز: راز موفقیت چیست؟
در این داستان، ماجرای مرد خردمندی را می‌خوانید که قصد دارد به یک پسر جوان بیاموزد که موفقیت یعنی چه!
کد خبر: ۹۶۹۳
|
۱۳ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۳

روزی پسری از پیرمرد خردمندی پرسید راز موفقیت چیست؟

مرد خردمند پس از گوش‌دادن به سؤال پسر، به او گفت: «صبح او را در کنار رودخانه خواهد دید و در همان‌جا به سوال او پاسخ خواهد داد.»

صبح، مرد خردمند کنار رودخانه هم‌را دیدند. پیر خردمند و پسر شروع به راه رفتن در کنار رودخانه کردند. پیر خردمند به پسر پیشنهاد که به داخل آب بروند و کمی آب‌تنی کنند. همان‌طور که در رودخانه شنا و حرکت می‌کردند، به نقطه‌ای که آب از بینی و دهان‌شان بالاتر بود رسیدند.

در این هنگام مرد خردمند سر پسر را گرفت و در آب فرو برد. درحالی‌که این پسر برای بیرون‌آمدن تلاش می‌کرد، مرد خردمند همچنان او را بیشتر به زیر آب هُل می‌داد؛ تلاش بیش‌تر پسر برابر با فشار بیشتر مرد خردمند بود.

درنهایت، در حالی که پسرک اکسیژن کمی داشت و ضعف به بدنش راه یافته بود، به سختی توان مبارزه داشت.

مرد در نهایت سر پسر را بالا آورد تا بتواند هوا بگیرد. پسر در حالی‌که نفس‌های عمیق می‌کشید، متحیر بود و نفس‌نفس می‌زد.

کمی که نفسش جا آمد، مرد خردمند گفت: «وقتی زیر آب بودی برای چه می‌جنگیدی؟»

پسر جواب داد: «هوا!»

مرد گفت: «حالا راز موفقیت را می‌دانی! هنگامی به موفقیت می‌رسی که به اندازه‌ای که زیر آب برای موفقیت در نجات دادن جانت تلاش می‌کردی، تلاش کنی. این تنها راز رسیدن به موفقیت است.»

پند داستان:

موفقیت با میل به دستیابی به چیزی شروع می‌شود. اگر انگیزه شما ضعیف باشد، نتایج شما به همین شکل خواهد بود.

به آن‌چه در زندگی آرزوی رسیدن به آن را دارید فکر کنید و برای رسیدن به آن تلاش کنید. اجازه ندهید محیط یا افراد دیگر بر چیز‌هایی که واقعاً می‌خواهید تأثیر بگذارند.

فقط به این دلیل که ماهی در حال شنا در زیر آب راحت است، به این معنی نیست که شما نیز آن‌جا راحت هستید. مسیر و شیوه موفقیت خودتان را پیدا کنید و برایش بجنگید.

 

داستان‌های کوتاه پندآموز دیگر را در زی‌سان بخوانید:

داستان کوتاه پندآموز: سوالات بچه شتر

داستان کوتاه پندآموز: استاد دانشگاه و دانش‌آموزان متقلب

 داستان پندآموز کوتاه: پول کثیف 

 داستان کوتاه پندآموز واقعی: هرگز دیر نیست! 

 داستان کوتاه پندآموز: شوخی‌های یک مرد عاقل 

داستان پندآموز استاد فلسفه و کوزه | چه چیزهایی در زندگی مهم‌ترند؟ 

داستان پندآموز پسرک و سگ مصدوم: جهان اطراف را عمیق‌تر درک کنید!

داستان پندآموز پسرک و میخ: اگر خشمگین می‌شوید بخوانید!

داستان پندآموز مرد و پروانه

داستان پندآموز سنگ و دهقان: هر مانع یک فرصت است! 

داستان پند آموز درباره داشتنِ تفکر خارج از چارچوب: ازدواج با دختر تاجر در ازای ندادن بدهی

داستان پندآموز طناب فیل: چه می‌شود که بعضی‌ها هیچ‌کاری برای بهتر شدن وضعشان نمی‌کنند؟ 

داستان پندآموز لاک پشت‌ها و پیرزن: کوچکترین کار هم موثر است 

داستان پندآموز درباره ناامید نشدن از تلاش: کوسه‌ای که دیگر هیچ‌وقت برای طعمه تلاش نکرد!

این داستان روان‌شناسانه زندگی‌تان را متحول می‌کند: لیوان را در دستتان نگه دارید 

سایر اخبار
ارسال نظرات
غیر قابل انتشار: ۰ | در انتظار بررسی: ۰ | انتشار یافته: